شروع اواین بهار با عشق

یه ماه دیگه گذشت ، زیبا زیبا زیباتر از همیشه

یه فصل گذشت ، بهار شد ،زیباترین بهار زندگیم

یه هفت دیگرم اومد متفاوت یه فصل زیبا هر چند امروز هفت نیست

اما خودش میدونه اونروز زیباترین روز زندگیمون بود 

کنار هم بودیم

از صبحش بگم: یه آرزو مدتها تو دلم بود تو اولین هفت از اولین بهار عاشقیم

به آرزوم رسیدم، دنیام رو تو زیرگذری که همیشه ازش میگذره(سوراخ) بوسیدم بغلش کردم

اونروز شاید همش خوب نبود اما خوب شرو شد و تا اخرین دقایقی که کنار هم بودیم زیبا بود ، با نفسم رفتیم سر کار 

تو جاده ای که آرزو داشتم دنیام اونجا رو ببینه تو بغل هم توی یه غروب زیبا عشقمو بوسیدم

روز قبل از اونروز هم به یه ارزوی دیگرم رسیدم با نفسم رفتم تو یه دشت گل سالها اونجا رو میدیدم و آرزو دلشتم برم اونجا و چه زیبا شد با عشقم به آرزوم رسیدم

زیباترین گل هستی رو بردم تو یه دشت گل

همه اون گلها حسودیشون میشد اخه دیگه هیشکی اونا رو نگاه نمیکرد حتی خورشید از خجالت و زیبایی گل زندگیم رفت پشت کوهها قایم شد

مگه میشه خدا ، تو چقدر مهربونی

ازت ممنونم زیباترین فرشته آسمونیت رو به من هدیه دادی

زیباترین روزهای زندگیم کنارت بودم، چقدر عکسهای زیبا گرفتیم،

بهار شد

همه درختا سبز شدن ، همه گلها شکوفه دادن ، همه پرنده ها عاشق شدن

همه جا زیبا شد

 دلم بهار بود ، بهار من مدتهاست کنارم هست

اولین بهار زندگیمون مبارک